بادآورده

جستجوگر پيشرفته سايت





اخبار وبلاگ


تبليغات


در واپسين ساعات اداري يك روز شنبه، در دفتر كارم نشسته و درحال تنظيم گزارش پرونده‌ي سرقتي بزرگ بودم كه توسط يكي از مأمورين، از حضور ارباب رجعي باخبر شدم. مردي خوش‌پوش و حدود 35-30ساله، با سيمايي مضطرب

 

مطلب ارسالی از:saeed




صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد

موضوعات مطالب