♥♥داستان پلیسی جنایی♥♥

جستجوگر پيشرفته سايت





اخبار وبلاگ


تبليغات


جمعه بعدازظهر کلود تصمیمش را گرفته بود.
رالف کارپنتر یکشنبه حوالی ساعت ۱۵ به خانه لولا می‎رود. ساعت ۱۶ از آنجا خارج می‎شود، قطعا، چون به گفته لولا ساعت ۳۰/۱۶ باید سوار ترن شود.
کلود ساعت ۱۰/۱۶ به خانه لولا می‎رود، او را با مجسمه کوچک گربه-یا با هر چیز دیگری که دم دست باشد. می‎کشد




در واپسين ساعات اداري يك روز شنبه، در دفتر كارم نشسته و درحال تنظيم گزارش پرونده‌ي سرقتي بزرگ بودم كه توسط يكي از مأمورين، از حضور ارباب رجعي باخبر شدم. مردي خوش‌پوش و حدود 35-30ساله، با سيمايي مضطرب

 

مطلب ارسالی از:saeed




همانطور که صبح‌هنگام کنار پنجره ایستاده بودم و به خیابان بیکر نگاه می‌کردم گفتم: « هلمز، مرد دیوانه‌ای در خیابان است و از اینکه خویشانش به او اجازه داده‌اند خانه را به تنهایی ترک کند ناراحت به نظر می‌رسد. »

دوستم هلمز از صندلی راحتی‌اش برخاست و از بالای شانه‌هایم به بیرون نظری افکند. یک صبح سرد فوریه بود و برف‌های زیاد شب گذشته که بر زمین نشسته‌بودند در زیر انوار کم رمق آفتاب زمستانی چشمک‌زنان می‌درخشیدند.

مرد حدوداً پنجاه ساله، بلند قامت و اندکی فربه بود و لباس‌هایی شیک و گرانقیمت به تن داشت. اما رفتارش برازنده‌ی لباس‌هایش نبود؛ در حالی که از عرض خیابان عبور می‌کرد، دست‌هایش را در هوا حرکت می‌داد و سرش را به این سو و آن سو می‌چرخاند.

- « موضوع از چه قرار است هلمز؟ آیا او به دنبال پلاک خانه‌ای است؟ »




ساعات اولیه صبح یکی از روزهای سرد زمستان به کلانتری اطلاع داده می‌شود که در یکی از محلات جنوبی شهر، قتلی اتفاق افتاده و لازم است ما هر چه زودتر به محل وقوع حادثه مراجعه کنیم. به همراه گروهی از مامورین همکارم، به آدرس محل مورد نظر رفتیم…

 




کمی از نیمه شب گذشته بود . تانیا مارباخ روی تخت خود دراز کشیده بود که صدای آهسته ای از طبقه

 

 

پائین به گوش رسید . او احتمال داد شاید پدر و مادرش از میهمانی برگشته اند . خوب گوش داد تا

 

 

 

 

مطمئن  شود اما هر چه گوش داد دیگر صدایی به گوشش نرسید . با خود گفت : حتما دیوانه و خیالاتی

 

 

 

 

 شده ام اگر آن ها می آمدند ، من صدای اتومبیل آن ها را می شنیدم اما هیچ صدایی به گوشم نرسید .

 

 

 

 

چند لحظه بعد دوباره صدایی از طبقه پایین به گوشش رسید

 





 

         عنوان داستان        موضوع کاربر ارسال کننده
          سرقت شبانه   پلیسی جنایی         آیسان
  پلیسی جنایی         آیسان
            عشق واقعی
     عاشقانه MH AKHAR 
        معما        مهدیار
         مهدیار
       پلیسی        سامی
      پلیسی       سامی


با سپاس فراوان از دوستانی که داستان های خودشون رو ارسال کردن.

ما را از نظرتات خودتون محروم نکنید

با سپاس

 

 




صفحه قبل 1 ... 2 3 4 5 6 ... 7 صفحه بعد

موضوعات مطالب